خلاصه کتاب:
نگاهت، بیروح، مرا به آغوشی کشاند که از ابتدا هم قرار نبود گرم باشد. در زمان، مثل یک شیء بیجان، فرو رفتم. هر حرکت، بیفایده بود؛ فقط بیشتر غرق میشدم. و آغوشت، مثل یخ، مرا در خود گرفت. نمیدانم چرا به چیزی دل بستم که هیچ احساسی نداشت.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " فارسی بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.