خلاصه کتاب:
ماهک، زنی با گذشتهای تلخ، در جستوجوی امنیت و آرامش، به محیطی پناه برده که برایش امن نیست. شاهان، مردی با نیتهای دوگانه، با دیدن ماهک تصمیم میگیرد او را به عقد موقت درآورد. اما در ادامه، از سادگی و روح لطیف ماهک بهرهبرداری میکند و او را درگیر رابطهای ناسالم میسازد.
خلاصه کتاب:
در فضای کاری شرکت خانوادگی، باده با آرامش و جدیت مشغول کار است. شایان، پسرعمویش، پس از سالها دوری، بازمیگردد و با دیدن باده، احساسی تازه در دلش شکل میگیرد؛ رابطهای پرکشش و پرماجرا میانشان آغاز میشود.
خلاصه کتاب:
در سیزدهسالگی، دنیایم تغییر کرد. احساساتی عجیب، قدرتهایی ناآشنا، و ترسی که نمیدانستم از کجاست، درونم شکل گرفتند. من دختری بودم که ناخواسته، در مسیر ناشناختهای قدم گذاشت. و هنوز، در دل شبهای بیپایان، از خودم میپرسم: چه کسی این راه را برایم گشود؟
خلاصه کتاب:
دختری در دل طبیعت چشم باز میکند؛ فرزند پدری با گذشتهای پنهان و مادری که نامش با افسانهها گره خورده. او باید با میراثی که از خانوادهاش به ارث برده، زندگیاش را بسازد، میان رازها، انتخابها، و مسیرهایی که هنوز روشن نشدهاند.
خلاصه کتاب:
امیرارسلان، رئیس مقتدر گروه آلفا، در لحظهای پرتنش به ماهگل نزدیک میشود. اما ماهگل، با تمام توان، تلاش میکند از این موقعیت خارج شود. این برخورد، نهتنها رابطهی آنها را دگرگون میکند، بلکه پرده از شخصیتهای پنهانشان نیز برمیدارد.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " فارسی بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.